دانشگاه هنر اصفهان | فرهاد احمدی
دانشگاه هنر اصفهان
معمار: فرهاد احمدی
موقعیت: اصفهان
وضیعت: در حال ساخت
مساحت: ۱۲۰۰۰۰ مترمربع
کاربری: آموزشی
تاریخ: ۱۳۸۶
کارفرما: دانشگاه هنر اصفهان
درباره پروژه دانشگاه هنر اصفهان
دانشگاه هنر اصفهان که ابتدا تحت عنوان مدرسۀ فارابی و سپس دانشگاه پردیس شکل گرفت، به ترتیبی مأموریت داشت تا دیدگاه مکتب اصفهان را در هنر امروز بازنمایی کند و در بخشهای معماری، هنرهای تجسمی، مرمت و احیای آثار و هنرهای کاربردی آن را ترویج نماید. بدین ترتیب تلاش نمود تا به تدریج ساختمانهایی را در بافت تاریخی تملک و مرمت و بدین منظور به کار گیرد. اما در رابطه با نیازهای دانشگاه شاید بهترین ساختمان مجموعه، توحیدخانه نیز، در مقایسه با یک ساختمان آموزشی استاندارد واجد نارسایی کمی و کیفیست. از طرف دیگر، در چهارچوب برنامه توسعه آموزش عالی، دانشگاه هنر اصفهان در نظر دارد تا رشتههایی چون هنر ادیان، پژوهش هنر، موسیقی مقامی و نمایشهای آیینی را تاسیس نماید، بخشهای خدماتی دانشگاه را توسعه داده، تعداد هنرجویان را به سه هزار نفر افزایش دهد،که بدین ترتیب به فضایی حدود یکصدهزار مترمربع دیگر نیاز دارد که با محدودیتهای کنونی در مرکز تاریخی شهر دستیابی بدان ممکن نبود، بدین جهت مسئولان دانشگاه تصمیم گرفتند تا در نزدیکترین زمین مرغوب اهدایی در شهر، دانشگاهی برای دوره کارشناسی تأسیس نموده و از فضاهای بافت تاریخی جهت تحصیلات تکمیلی استفاده نمایند.
منطقه مکانی پروژه
از اینرو با توجه به کمبود و گرانقیمتی زمین در مرکز شهر اصفهان، زمینهایی در حومه شرقی و غربی در نظر گرفته شد که نهایتاً زمین کنونی واقع در کلیشاد انتخاب شد. این زمین که در شبهجزیرهای حاصل از آبرفت زایندهرود قرار دارد در سه وجه چون کمانی با رودخانه زایندهرود مجاورت دارد ودر جبهه شرقی با یک مادی از زمینهای بالادست جدا میشود که فعلاً خشک است. این زمین فعلاً به پارک شهر کلیشاد اختصاص یافته و مساحتی حدود ۲۰ هکتار دارد که از سوی غرب به زایندهرود و جنگل فلاورجان مشرف است و در شرق با سطحی از مزارع، از شهر جدا میشود و بنابراین در یک مکان بسیار سبز قرار دارد.
موقعیت پروژه
دانشگاه در زمین باریکی در منتهاالیه شرقی و با حداکثر فاصله از رودخانه ساخته و بخشهای کوتاه آن که ممکن است در معرض سیل قرار گیرند به صورت مخزنی بتونی و قابل جداسازی از سطح پارک در نظر گرفته می شود. بدین ترتیب تناسبات سطح اشغال (عرض به طول) حدود یک به دوازده، بستر کشیده ای را پدید می آورد و دسترسیهای سواره و خدماتی از مسیر شرقی ، امکان احیای مادی در ضلع شرقی و فشردگی سطح اشغال در منتهاالیه بخش شرقی، از میان روشهای مختلف استقرار ابنیه در دانشگاه، روش خطی را القا میکرد.
تأکید کارفرما
بر تداوم و استفاده از الگوهای معماری ایرانی با توجه به شرایط زمانی، خواستهها و محدودیتها در طراحی، موجب شد تا عناصری مانند بازار و حیاط مرکزی، حوضخانه و بادگیر، باغ ایرانی، جلوخان و عمارت سردرب ، کاربندی ومشربیه و …… در شکلگیری طرح موثر افتند.. همچنین مباحث مطرح در معماری سبز که اتفاقاً با محدودیتهای طراحی بسیار هماهنگ بود، نیز در شکلگیری بنا نقش کلیدی یابند. مسائلی چون ، معماری درهم تنیده، معماری زمینمدار، معماری فرافن آور (Hi- Tech) ، ، به کارگیری سقف سبز Green Roof، بدنههای چندلایه (شفاف و سایبانها، Double Skin) ، استفاده از تهویه طبیعی( Ventilation (Natural، درهم آمیختگی کارکردها (Mix Use) و…….. با توجه به مسائل فوق دهها ایده معماری شکل گرفت، که برخی ترکیبی از تجمع دانههای مجزا به صورت دانه تسبیحی و برخی دیگر به صورت درهم تنیده و پیوسته بود، در تعدادی ، اشکال منحنی و یا شکسته، نقاط عطفی در طول طرح ایجاد می کرد و در گزینه های دیگر از خطوط متعامدی استفاده شده بود که با یک محور اصلی ویا خطوطی طبیعی زایندهرود و بستر زمین ساختارشکنی می شدند.