تأليفاتفصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدیمجلاتمقالات
فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره 11 پاییز 1397
فهرست مقالات در فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
۱- پایش ساختار شهرها از منظر راهبرد شهر خلاق (مطالعه موردی: ۸ کلانشهر کشور) | محمدتقی پیربابائی؛ ولیالله ربیعیفر؛ مسعود اسدی محلچالی
۲- پایش و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر بابل در دوره زمانی ۱۴۱۹-۱۳۶۴ با استفاده از تصاویر چندزمانه لندست | محمد کریمی فیروزجایی؛ مجید کیاورز؛ محسن کلانتری
۳- تحلیل اثرات نوسازی کالبدی بر کیفیت زندگی روستایی (مطالعه موردی: بخشهای طرقبه و شاندیز، شهرستان بینالود) | حمدالله سجاسی قیداری؛ احمد رومیانی؛ حمیدرضا قاسمی
۴- نقش کالبد مجتمعهای مسکونی در حیاتپذیری اجتماعی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام (ره)، چمران و آسمان تبریز) | پریسا هاشم پور؛ زیبا سامی
۵- تبیین ارتباط میان فرم شهر و پایداری اجتماعی (مطالعه موردی: مناطق ۲۲گانه شهر تهران) | آزاده قرائی؛ اسفندیار زبردست؛ حمید ماجدی
۶- نقش بازارچه های مرزی در موازنه سازی و تقارن فضای اقتصادی مناطق مرزی ایران (مطالعه موردی: بازارچه مرزی مریوان) | حیدر لطفی
۷- سنجش ابعاد کالبدی تابآوری جوامع روستایی در مواجهه با سیل (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گرگانرود) | محمد میرزاعلی؛ عبدالحمید نظری؛ مجید اونق
۸- تحلیل فضایی نشاط اجتماعی در سطح مناطق شهری مشهد | احمد بخارایی؛ نادر صنعتی شرقی؛ شاهبختی رستمی؛ محمدحسن شربتیان
مقاله ۱ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
پایش ساختار شهرها از منظر راهبرد شهر خلاق (مطالعه موردی: ۸ کلانشهر کشور) | محمدتقی پیربابائی؛ ولیالله ربیعیفر؛ مسعود اسدی محلچالی
هدف از مطالعه حاضر، بررسی و پایش ساختار شهری از منظر راهبرد شهر خلاق میباشد که با بهرهگیری از مدل تلفیقیAHP- VIKOR به سنجش وضعیت موجود خلاقیت شهری در ۸ کلانشهر کشور پرداخته است. این تحقیق از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و از منظر هدف، از نوع کاربردی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد در ساختارهای پنجگانه خلاقیت شهری سه کلانشهر تهران، اصفهان و تبریز به ترتیب با حداقل میزان امتیاز ویکور یا Qiیعنی ۰.۱۱، ۰.۴۷ و ۰.۵۶ در رتبههای اول، دوم و سوم قرار میگیرند و کلانشهرهای کرج، اهواز و قم به ترتیب با حداکثر میزان وزن ویکور ۷۷/۰ ، ۸۸/۰ و ۹۰/۰ رتبههای آخر را از لحاظ توانایی و پتانسیلهای خلاقیت شهری در مقایسه با سایر کلانشهرهای کشور به خود اختصاص میدهند. نتایج بیانگر آن است که از یک سو در ساختارهای اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی- عملکردی خلاقیت شهری حتی بین کلانشهرهای کشور یک توزیع نامتوازن و ناعادلانه در منابع انسانی، اجتماعی و اقتصادی حاکم است و از سوی دیگر با وجود ظرفیتها و پتانسیلهای موجود در شاخصهای خلاقیت شهری این تواناییها ناشناخته مانده است به شکل شایسته در مرحله اجراء و عمل به کار گرفته نشده است.
مقاله ۲ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
پایش و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر بابل در دوره زمانی ۱۴۱۹-۱۳۶۴ با استفاده از تصاویر چندزمانه لندست | محمد کریمی فیروزجایی؛ مجید کیاورز؛ محسن کلانتری
امروزه تغییرات کاربری اراضی و گسترش بی رویه فیزیکی شهرها سبب مشکلات متعددی از جمله، در هم تنیدگی کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر بابل طی ۳۰ سال گذشته و پیشبینی روند تغییرات کاربری اراضی برای آینده میباشد. برای این منظور از تصاویر چند زمانه لندست برای سالهای ۱۳۶۴، ۱۳۷۱، ۱۳۷۹، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۴ استفاده شده است. در پژوهش حاضر از الگوریتم بیشترین شباهت برای طبقهبندی کاربری اراضی ، از مدل کراستب برای شناخت تغییرات کاربری اراضی و از شاخص آنتروپی شانون گسترش پراکنده شهر بررسی شد. در ادامه برای پیشبینی روند تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر بابل نیز از مدل پیشبینی سلولهای خودکار-مارکوف استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر گسترش بیرویه شهر بابل در طی ۳۰ سال گذشته است. به طوری که رشد ۹۲ درصدی مساحت اراضی ساخته شده سبب تخریب بیش از حد اراضی زارعی و فضای سبز در حاشیه شهر شده است. بررسیها نشان میدهد که با افزایش فاصله از اراضی ساخته شده میزان تغییرات کاربری اراضی کاهش چشمگیری داشته است. همچنین شاخص آنتروپی شانون طی سالهای گذشته روند رو به رشدی داشته بهطوری که از ۷۳/۰ در سال ۱۳۶۴ به ۸/۰ در سال ۱۳۹۴ رسیده است. نتایج تغییرات کاربری اراضی، رشد ۳۳ درصدی اراضی ساخته شده و کاهش ۷۰۴ هکتاری اراضی زراعی را برای سال ۱۴۱۹ نسبت به سال ۱۳۹۴ قابل پیشبینی است و این امر ضرورت توجه به موضوع گسترش شهری و پیامدهای آن درشهر و پیرامون را نشان میدهد.
مقاله ۳ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
تحلیل اثرات نوسازی کالبدی بر کیفیت زندگی روستایی (مطالعه موردی: بخشهای طرقبه و شاندیز، شهرستان بینالود) | حمدالله سجاسی قیداری؛ احمد رومیانی؛ حمیدرضا قاسمی
ﻃﺮحهای ﻧﻮﺳﺎزی یکی از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ اﺑﺰارهای مداخله در ﺳﺎزﻣﺎندﻫﻲ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻋﻤﺮاﻧﻲ، ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ روﺳﺘﺎ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ارﺗﻘﺎء ﺷﺮاﻳﻂ زﻳﺴﺖ در ﻧﻮاﺣﻲ روﺳﺘﺎﻳﻲ است، که زمینه را برای اراﺋﻪ ﻳﻚ ﺳﺮی ﺧﺪﻣﺎت ﻋﻤﻮﻣﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﺴﻬﻴﻞ ارﺗﺒﺎﻃﺎت و جریان زندگی و ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی ﻋﻤﺮاﻧﻲ و ﺳﺎﺧﺖ و ﺳﺎز در روﺳﺘﺎﻫﺎ فراهم کرده است و سبب حفظ و احیای مجدد زندگی و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی شده است. هدف از این پژوهش تحلیل اثرات نوسازی کالبدی بر کیفیت زندگی روستایی در بخش روستاهای طرقبه و شاندیز (شهرستان بینالود) است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از حیث ماهیت کاربردی است. به منظور گردآوری دادههای از روشهای کتابخانهای و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل ۱۰ روستا که در آنها نوسازی کالبدی صوت گرفته است و بالغ بر ۳۷۲۴ خانوار محاسبه و در در نظر گرفته شده است که ۱۳۱ نمونه محاسبه و در بین روستاهای مورد مطالعه توزیع شده است. ضریب آلفای کرونباخ با هدف تشخیص پایایی پرسشنامه محاسبه شده است که در این پژوهش برای تمامهای شاخصها پرسشنامه ۸۱۲/۰ به دست آمده است که این حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی(انحراف معیار، میانگین و ضریب تغییرات) و استنباطی( تی تک نمونهای و تحلیل واریانس) و برای رتبه روستاها از لحاظ شاخصهای کیفیت زندگی از مدل ویکور استفاده شد.
مقاله ۴ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
نقش کالبد مجتمعهای مسکونی در حیاتپذیری اجتماعی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام (ره)، چمران و آسمان تبریز) | پریسا هاشم پور؛ زیبا سامی
از آنجاییکه رفتار انسان تحت تأثیر محیط زندگیاش شکل میگیرد، افراد در صورت شناخت ناکافی و راهکارهای نامناسب در راستای تأمین مسکن با مشکلات پیچیدهای روبرو میشوند که یکی از این مشکلات کاهش تعاملات اجتماعی در مجموعههای مسکونی است. عوامل اجتماعی یکی از مؤلفههای تأثیرگذار بر حیات پذیری مجتمعهای مسکونی میباشد. سؤال این پژوهش عبارت است از اینکه کالبد معماری چگونه در تحقق حیات پذیری اجتماعی مجتمعهای مسکونی مؤثر است. برای پاسخ به این سؤال سه مجتمع مسکونی آسمان تبریز، شهید چمران و مجتمع امام (ره) بهعنوان نمونههای موردی انتخاب شدهاند. نوع تحقیق حاضر کمی-کیفی میباشد و با روش توصیفی-تحلیلی انجامشده است. شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای- میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) وحجم جامعه آماری پرسشنامه ۳۰۰ نفر برآورد شده که برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران و اطلاعات با نرمافزار Spss نسخه ۲۰ تحلیلشده است. در این پژوهش به بررسی و تحلیل مؤلفهها و چگونگی رابطه آنها با یکدیگر و تأثیر آن بر حیات پذیری مجتمعهای مسکونی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از این است که مؤلفههای سرمایه اجتماعی و امنیت در حیات پذیری مجتمعهای مسکونی تأثیر دارند؛ و درنهایت کالبد معماری مجتمعهای مسکونی در حیات پذیری اجتماعی مؤثر است.
مقاله ۵ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
تبیین ارتباط میان فرم شهر و پایداری اجتماعی (مطالعه موردی: مناطق ۲۲گانه شهر تهران) | آزاده قرائی؛ اسفندیار زبردست؛ حمید ماجدی
توجه به پایداری اجتماعی موضوعی است که از اوایل قرن بیست و یکم مورد توجه صاحبنظران قرار گرفتهاست؛ بدین ترتیب پایداری اجتماعی در کنار پایداری اقتصادی و پایداری زیستمحیطی، به عنوان یکی از مؤلفههای سهگانه دستیابی به توسعه پایدار شهری مطرح شدهاست. از طرف دیگر، فرم شهری با دربر گرفتن مؤلفههایی از قبیل شبکههای ارتباطی، سیستمهای حمل و نقل عمومی درونشهری، دسترسیهای پیاده و دوچرخه، استخوانبندی فضایی، توزیع فضایی فعالیتها، ریختشناسی مسکن و اندازه سکونتگاه، سیمای طبیعی و سیمای غیرفضایی از ابعاد مهم شناخت و تحلیل شهر محسوب میشود. با توجه به درهمآمیزی مؤلفههای این مفهوم با ابعاد مختلف شهر، نقش آن بر جوانب مختلف پایداری از جمله پایداری اجتماعی انکارناپذیر خواهد بود. مطرح شدن مفهوم توسعه پایدار شهری، برنامهریزان و سازمانهای مردمنهاد بینالمللی را بر آن داشت تا چارچوبهای جدیدی را برای طراحی مجدد و بازسازماندهی مکانهای شهری برای دستیابی به پایداری ارائه دهند. مروری منتقدانه به این رویکردها، حاکی از عدم توافق بین مطلوبترین فرم شهری در زمینه پایداری است.
مقاله ۶ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
نقش بازارچه های مرزی در موازنه سازی و تقارن فضای اقتصادی مناطق مرزی ایران (مطالعه موردی: بازارچه مرزی مریوان) | حیدر لطفی
بازارچههای مرزی از جمله مولفه های تأثیرگذار بر موازنه و تقارن فضای اقتصادی بین مناطق مرزی ایران با سایر مناطق است که این موازنه میتواند دارای تأثیرات مثبت و منفی به ترتیب برای خود منطقه و کل کشور باشند. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که بازارچههای مرزی ایران و مشخصا بازارچه مرزی مریوان چگونه میتوانند در موازنه و تقارن اقتصادی مناطق مرزی ایران با سایر مناطق نقش همگرا و همپوشان داشته باشند؟ در این مقاله با استفاده از مدل سوآت تلاش خواهد شد با طبقهبندی و تحلیل شاخص های درونی و بیرونی و نیز بررسی تواناییها، کاستیها، فرصتها و تهدیدات اقتصادی بازارچههای مرزی برای موازنه و تقارن فضای اقتصادی مناطق مرزی ایران با سایر مناطق به تحلیل و بررسی نقش بازارچههای مرزی در موازنه سازی فضای اقتصادی مناطق مرزی ایران با سایر مناطق پرداخته شود و برای سنجش وزن سنجهها نیز از فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استفاده خواهد شد. نتایج این مقاله نشان میدهد که استراتژی مطلوب موازنه و تقارن فضای اقتصادی مناطق مرزی ایران با سایر مناطق استراتژیهای رقابتی است. در این استراتژی هدف این است که روشهایی استفاده شود تا با استفاده از نقاط قوت داخلی از تأثیر منفی تهدیدات خارجی مثل قاچاق کالا جلوگیری شود و حتی سعی شود تهدیدات را از بین ببرند. این راهبرد مربوط به وضعیت خارجی بازارچههای مرزی است و نقاط منفی(تهدیدات پیشروی) آن را در ارتباط با بیرون ارزیابی میکند. هدف این راهبرد تا حد امکان کاهش تهدیدها است.
مقاله ۷ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
سنجش ابعاد کالبدی تابآوری جوامع روستایی در مواجهه با سیل (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گرگانرود) | محمد میرزاعلی؛ عبدالحمید نظری؛ مجید اونق
امروزه نگرش به مخاطرات طبیعی تغییرات چشمگیری داشته و دیدگاه غالب از تمرکز بر کاهش “آسیبپذیری” به افزایش “تابآوری” تغییر یافته است. مطابق آمارها، سیل و طوفان بیشترین خسارات و تلفات را به جوامع بشری واردکرده است. این امر در کشور و استان گلستان نیز صادق است. زیرا، نتایج بررسیها در زمینه مخاطرات طبیعی این استان نشان میدهد که ۲۱۵ روستای آن، در معرض خطر دائم سیل قرار دارند. اگرچه طی سالهای اخیر در این استان غالباً تدابیری با رویکرد کاهش آسیبپذیری و با تاکید بر ابعاد کالبدی روستاها اتخاذ شده ولی از منظر سنجش تابآوری در مواجهه با مخاطرات سیل، از بُعد کالبدی نیز اقدام موثری صورت نگرفته است. لذا، هدف از این تحقیق تعیین و سنجش رابطه بین عوامل و مولفههای کالبدی و میزان تابآوری جوامع روستایی در مواجهه با مخاطرات سیل در حوضه آبخیز گرگانرود است. این پژوهش از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل ۱۰۶ روستا با تعداد ۲۲۹۴۲ خانوار است که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و تصادفی در کنار بهرهمندی از فرمول کوکران، تعداد ۳۱ روستا با ۳۱۸ خانوار بعنوان حجم نمونه تعیین شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد هرچقدر فاصله بافت و کالبد روستا از رودخانه بیشتر باشد، میزان تابآوری روستائیان نیز افزایش مییابد. این امر در خصوص تابآوری اجزای کالبدی روستا از جمله فاصله واحدهای مسکونی، مزارع و باغات و نیز سایر مستغلات تا رودخانه نیز صادق است.
مقاله ۸ فصلنامه برنامهریزی توسعه کالبدی شماره ۱۱
تحلیل فضایی نشاط اجتماعی در سطح مناطق شهری مشهد | احمد بخارایی؛ نادر صنعتی شرقی؛ شاهبختی رستمی؛ محمدحسن شربتیان
با توجه به تعریف محوری نشاط اجتماعی بر پایه نظر وینهوون باید گفت که وی رفتاری را نشاط بخش میداند که موجب مطلوب بودن کیفیت زندگی میشود. بنابراین هدف این نوشتار تعریف تحلیل فضای نشاط اجتماعی در سطح مناطق شهری بوده است. ابتدا باید گفت فردی که نشاط خود را از طریق شیوههای رفتاری و بیانی با انرژی بالا، جذابیت، شوخ طبعی، شور و شعف در محافل صمیمی به دیگری سرایت می دهد، جزء تیپ گرم نشاط دهنده قرار میگیرد و اگر حس خوب را به دیگری انتقال دهد، تیپ سرد نشاط دهنده تعریف میشود. بعد از مصاحبه با افراد نشاط دهنده در این پژوهش به افرادی برخوردیم که عکس افراد نشاط دهنده بودند، این افراد نشاط گیرنده تعریف شدهاند که حاصل نشاط آنها در محافل صمیمی رسیدن به آرامش و آسودگی خاطر بوده است. با توجه به این گروهبندی باید بیان کرد که درحوزه سرزندگی اجتماعی در شهرها، متغیر نشاط اجتماعی به همراه مولفههای آن نقش بهسزایی در زندگی افراد و برنامهریزی شهری خواهد داشت. براساس چنین فرایندی روش تحقیق این پژوهش به صورت ترکیبی بوده که در گام اول از روش کیفی(مطالعه موردی جمعی)، در مرحله بعد روش کمی(پیمایش) و در آخر هم از روش درونیابی نقطهای استفاده شده است. نمونهگیری براساس این سه گام به صورت موردی نوعی، تصادفی و مکانی- منطقه ای بوده است. قلمرو تحقیق شهر مشهد و مناطق آن در نیمه اول سال ۱۳۹۷ بوده است.